کتابخانه کارگاه داستان نویسی

ورود با کارت عضویت الزامی است

کتابخانه کارگاه داستان نویسی

ورود با کارت عضویت الزامی است

کتابخانه کارگاه داستان نویسی

بسم الله

آمده ایم اینجا تا هرچه برایمان و برایتان مقدور باشد ، کتاب هایمان را بتکانیم و چند قفسه ی مشترک بسازیم...


شخصیت خانم میم

سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۰۲ ق.ظ

لایه دوم

لایه اول

 

عصبی میشه عینکشو از روی چشمش برمیداره میذاره تو جیب لباسش / همیشه لباسش روی شلوارشه / همیشه موقع خندیدن اورتودنسیاش معلومه! /

پسر/ رضا / 22 ساله / عینکی / قد متوسط / ی هوا تپل / دندوناش اورتودنسی داره

 

 

فیزیکی

رابطه ش با مادرش بهتر از پدرشه / دختر خواهرش سه سالشه و خیلی دوسش داره / تو دانشگاه رفیق فابریک نداره

دانشجوی رشته هوافضا / نخبه ی علمی / با پدر مادرش زندگی می کنه و ی خواهر بزرگتر داره / بی کار

 

 

اجتماعی

ی بار تو عمرش تقلب کرده و هنوز عذاب وجدان داره / فکر می کنه سقف این مملکت براش کوتاهه و به فکر اَپلای شدنه /

از اینکه آدما به حساب نیارنش می ترسه

شاکی از زمین و آسمون / یکم بی عرضه / وابسته به خانواده / محتاط / عقاید مذهبی هم داره

 

 

روانشناختی

 

درون مایه : نماز اول وقت سخت اما شدنی 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۲۳
کتابدار کارگاه

نظرات  (۱۶)

سلام خانوم میم مهربون :)

در مورد شخصیتت یه نکته به نظرم رسیده
اونم اینکه آدمی که به فکر اپلای شدن و رفتن به سقف بالاتر از اینجاهاست..چجوری با دوری خانوادش و حتی فکر دوری خانوادش کنار میاد؟
(چون تصور اینه که احتمالا خیلی باید آدم وابسته ای باشه ازونا که مامانشون توی دهنشون لقمه میذارن...نه؟)

حالا چرا بیکار؟
نخبه ی علمی و بی کاری؟
(احتمالا منظورت شغل ثابت یا همچین چیزی بوده)

فک کنم اعتماد ب نفسش در مورد درسش خوب باشه
ولی از نظر ارتباط برقرار کردن با دیگران و مطلوب بودن اعتماد به نفسش پایینه...نه؟

کاش عقاید مذهبیشو دقیق تر می گفتی
۲۵ دی ۹۳ ، ۱۴:۵۹ خانم معلم
سلام عزیزم 
خدا قوت 
اما در مورد شخصیتت آقا رضا . احتمالا توی خونه خیلی تنهاست . برای همین کلا عادت کرده به تنهایی و رفیق هم نداره . اما کسی که بی عرضه است و وابسته به خانواده معمولا توی دلش یه ترسی داره از جدا شدن از خانواده اون وقت این چطوری میخاد بره خارج ؟! یا شاید فقط دلش میخواد ؟ از اونایی که فقط ارزو می کنن ولی هیچ اقدامی براش نمی کنن. 

راجع به تمایلش به مذهب و نماز هم چیزی ننوشتی . نمیدونیم که رابطه اش با نماز چطوره !

بیشتر راجع بهش توضیح بده لطفا 
۲۵ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۳ دبیر کارگاه
فکر کنم یه دبیر بدخت یه نکاتی رو هم ذیل هر شخصیت گذاشته بود مثلا....
۲۵ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۴ دبیر کارگاه
یعنی اونا هم میبود اینجا اصلا بد نبود...
چه عرض کنم
میشه بپرسم چرا از زمین و آسمون شاکیه؟

مثلا به خاطر عدم رعایت اخلاقیات توسط دیگران (با توجه به تقلب و عذاب وجدانش) یا اینکه سقف کوتاه مملکت؟

یه سوال کلی:
من فک می کنم آدم های نخبه و نابغه هرچقدر هم از زمین و زمان برای عدم اثبات و رشد توانایی هاشون شکایت داشته باشن
باز شاکی از زمین و آسمون نیستند(آخه همیشه دیدگاهشون اینه : یه راهی هست بازه:))(اون راه می تونه همون اپلای گرفتن باشه...ولی اکثر آدمایی که اهل عمل نیستن اهل غر هستند) دیدگاهم غلطه؟
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۲۲ خانومـِ میمـ

سلامـ!

آنچه دبیر فرموده بودند و جوابیه :

1. در بعد فیزیکی گفته بودند چون عینک و پیراهن رو اشاره کردم طرز لباس پوشیدن هم ذکر بشه : پیراهن مردانه چهارخونه بیشتر در تنالیته ی آبی و سفید ، با شلوار کتون یا پارچه ای .

 

2. ارتودنسی ها اگر خیلی معلوم میشه موقع خندیدن پشتوانه ی روانشناختی می خواد : جناب دبیر چرا انقدر پیچیده ش می کنین خب ؟! هرکس ارتودنسی داشته باشه موقع خندیدن معلومه دیگه مگه اینکه از نوع پنهانش باشه که مال ایشون اینطوری نیست . البته خودش با این قضیه مشکل نداره که پشتوانه ی روانشناختی بخواد صرفا یک ویژگیه ظاهری و فیزیکیه .

 

3.شاکی از زمین و آسمون کلیت است و ابهام داره : در لایه ی دوم توضیح دادم که می خواد اپلای بشه و سقف مملکتو برای خودش کوتاه میبینه اما باید بازترش کنم . اکثر ناکامی هاش رو گردن عوامل خارجی می ندازه به این دلیل گفتم "شاکی" (که شاید کلمه ی درستی نباشه براش ) و این اتفاق هم بیشتر در مورد کار و درس داره اتفاق می افته . بی کاری بهش فشار آورده ، بعنوان نخبه خیلی به حساب نمی آرنش (به قول خانوم نگارستان اعتماد به نفسش در مورد درسش بالاست اما هوش اجتماعی پایینی داره به همین دلیل کار هم پیدا نکرده تا الان)

 

4. توضیح درباره ی باور مذهبی بصورت شفاف تر : خانوده شون مذهبی اند . اهل نماز جماعت و حلال و حروم و آبرو دار . رضا هم پسر سرکشی نیست به تبع از خانوده اهل نماز روزه و حلال و حروم . کلا پسر سر به راهیه و تو دامن خانواده بزرگ شده و تحت تربیت پدر مادر .

پس کاش به جای نخبه علمی بنویسی:
خود نخبه پندار...
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۳۴ خانومـِ میمـ

سلام نگار خانوم عزیز :)

 

دقیقا از هموناس که مامانش لقمه تو دهنش میذاره :)) خب شادو عه :)) ی جوری فشار اومده بهش که می خواد بذاره بره اصن . چیکار دارین بچه رو خب ! :))

عرضم به حضورت که یکم توهمه این اپلای شدنه . بخاطر نداشتن هوش اجتماعی دلش یکم مستقل شدن می خواد . می فهمه بچه ننه س اما نمیدونه چیکار کنه . با اپلای شدن می خواد اون خلا رو پر کنه فکر میکنه اینجوری استقلال بدست میاره .

بی کاره .. چون معمولا تو مصاحبه های کاری موفق نیست (بدلیل همون هوش اجتماعی پایین) و کلا هم یک رگه هایی از بی عرضگی از خودش بروز میده .

 

عقاید مذهبی هم در جوابیه ی دبیر در کامنت بالا گفتم :)

 

در مورد کامنت دوم :

شاکی بودن رو هم توضیح دادم تو همون کامنت بالا :)

 

و اون دیدگاه کلی عی که گفتی نخبه ها حتما ی راهی پیدا می کنن .. حواسم بهش نبود !! شاید شادو محسوب بشه ، نمیشه ؟!  :))

 

۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۳۷ خانومـِ میمـ

هم نخبه ی علمیه هم خود نخبه پندار البته . صرفا نمیشه گفت یک اعتماد به نفس تو خالی عی داره درباره ی درسش

۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۴۰ خانومـِ میمـ

سلام خانوم معلم جان !

ممنون !

کامنتا رو بخونین ( فک کنم رفع ابهام بشه ) اگر بازم ابهامی بود در خدمتم :)

پس یه جورایی می تونیم بگیم  درسش خوبه ولی نه در اون حد که خودشو دست بالا می گیره

البته این  که واسه استقلال پیدا کردنش گفتی اپلای رو میگه پس بهوونه هس لذا من جواب اون سوالمو گرفتم
(عروس رقص بلد نیس میگه زمین کجه D-: )

نظر خودش در مورد نماز و مذهب و اینا چیه؟
صرفا عادت؟
یا اینکه همش به خدا میگه آدمم کن..من وابسته ی بی عرضه رو:)
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۵۱ خانومـِ میمـ

شخصیت ما را مسخره می کنییی ؟!!!

یک کمی عادت یک کمی هم تازگی ها داره کشف و شهود میکنه =)

 

خانوم میم
چیزی که عوض داره گله نداره :)
شخصیت من آماده است تا شما بهش تیکه بندازید...مسخرش کنید...نظر بدین در موردش
۲۶ دی ۹۳ ، ۲۱:۴۱ دبیر کارگاه
یه نکته دیگه بود خانم کریمی آخر نکته‌هام.
پیش‌بینی زمینه‌های روان‌شناختی یا اجتماعی که به درون‌مایه نزدیک بشه.
یادتون نره، که هرچی باشه بالاخره شما توی طرح قراره «نماز اول وقت» رو به عنوان «مساله شخصیت» مطرح کنید.
نمی‌گم شخصیت شما الان امکان مواجه شدن با این موقعیت رو نداره، اما می‌گم حواستون رو بیشتر به این قضیه متمرکز کنید و شخصیت رو جوری عمیق‌تر کنید که «مساله شدن این موقعیت» براش قابل تصور بشه.
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۱۷ طاهر حسینی
رابطه اش با سیاست چطوره و نظرش راجع به اون چیه؟
۱۱ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۲ خانومـِ میمـ

با سیاست او را کاری نیست .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی