کتابخانه کارگاه داستان نویسی

ورود با کارت عضویت الزامی است

کتابخانه کارگاه داستان نویسی

ورود با کارت عضویت الزامی است

کتابخانه کارگاه داستان نویسی

بسم الله

آمده ایم اینجا تا هرچه برایمان و برایتان مقدور باشد ، کتاب هایمان را بتکانیم و چند قفسه ی مشترک بسازیم...


شخصیت خانم معلم

سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۲ ق.ظ

فیزیکی

اجتماعی

روان شناختی

زن 65 ساله / قد 170 / وزن 80 / تا ششم قدیم درس خوانده / تیپ مدیترانه ای / نمره کفش 39 / چشمانی درشت و میشی / مژه هایی پر و بلند / مو هایی بلند و خرمایی که بیشترش سفید شده و رنگ می کند / با حجاب کامل / پای چپش می لنگد/ دست خط خوبی دارد /

شوهرش 70 ساله راننده ترانزیت و اهل نماز نیست از انهایی است که معتقد است آدم باید قلبش پاک باشد ولایتی نیست / 2 پسر و دو دختر دارد که پسر و دختر بزرگش ازدواج کرده اند / دو نوه پسری و یک نوه دختری دارد / مهمان دوست / اهل روضه و نماز/ علاقمند به خانواده / کدبانو / طلا را سرمایه میداند / آشپزی ماهر / اهل کار /

تمیز / منظم / به ظاهرش اهمیت میدهد / کنجکاو /رک گو / به محرک ها سریع پاسخ میدهد ( بلافاصله از ظاهرش همه متوجه درونش می شوند) / تنوع دوست دارد / به تی وی علاقه ندارد / رنگ سبز را دوست دارد / عاشق قرآن و دعا / ترس از تاریکی / عاطفی / زود باور / با داروهای گیاهی تا حدودی آشنایی دارد /

در خانه همیشه روسری سر می کند / موهای سفیدش از جلوی روسری پیداست / عادت به پوشیدن پیراهن دارد / لباس آستین کوتاه نمی پوشد / فشار خون و ناراحتی قلبی دارد / تکیه کلامش : مردم اندر حسرت فهم درست ( وقتی هر چه می گوید بچه ها یا بقیه متوجه نمی شوند ) و نخواهد که فراموش کنم ( وقتی از دست کسی عصبانی می شود ) /

ماهی یک روز روضه دارد / با توجه به فصل و مناسبت شیرینی و ترشی درست می کند / پس اندازش را طلا می خرد / شبهای رغایب و 19 رمضان باید غذا بیرون بدهد / عضو بسیج مسجد / عضو خانمهای نیکوکار کهریزک / یک پسر و یک دخترش شبیه او فکر میکنند / پسر بزرگتر و دختر کوچکترش شبیه پدر فکر میکنند / دختر کوچکش بی حجاب است / مقید به محرم و نامحرم

زود عصبی می شود / برای درست خواندن قرآن تلاش می کند و از بچه هایش کمک می خواهد / موقع کار کردن نوحه های قدیمی میخواند / بسیار یاد پدر و مادرش میکند / موقع فکر کردن دستهایش را در هم قلاب میکند و شصت هایش را دور هم می چرخاند / از هم مسجدی ها سراغ غایبین مسجد را می گیرد / به تغییرات زندگی اطرافیانش دقت دارد /

 

شیرینی و ترشی هایش را به کهریزک می برد / سرپرستی آشپزخانه مسجد را دارد / جلوی مهمان چادر سر میکند / سر نماز و حجاب با دختر کوچکش مشکل دارد /

در یک گوشه از اتاق خانه نماز می خواند /

 

درون مایه : نماز انسان را مجبور می کند در سخت ترین لحظات یاد خدا بیفتد .


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۲۳
کتابدار کارگاه

نظرات  (۱۶)

۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۴۰ خانم معلم
اسمشون طاهره خانمه ضمنا ! یادم رفته بود توی متن بنویسمش 
خانوم معلم
مرسی بابت زحماتتون :))))))))))))))
که این همه کار ماها رو اینجا گذاشتید و اذیت شدین
(حیف اینجا علامت نداره ...: قلب * 10)

تیپ مدیترانه ای یعنی چی؟
 طلا رو سرمایه دونستن فک کنم توی روانشناختیه (چون یه نوع عقیده و نظره) فک کنم مهارت توی آشپزی و اهل کار بودن هم ویژگی باشند و توی روانشناختی

دغدغه ی ذهنی ایجاد شده :
یعنی توی ماه شعبان هم روضه میذاره؟ 

خیلی هم بانوی فعالی تشریف دارند..مسئول اشپزخانه مسجد (خجالت کشیدیم)

سر سیاست و عقیده احتمالا خیلی توی خونشون جنگ و دعوا بوده (مخصوصا اگه مادر عصبی هم باشه ) نه؟

شوهرش نگفته بی اذن من حق نداری پاشی بری مسجد و بسیج و...؟(دستاویز مردهایی که از زنانشان کمتر مذهبی هستند)

چرا بچه ها و بقیه انقدر سطح هوشیشون پایینه؟خب این دیالوگ ها خیلی معناش تابلوئه که:))

چقدر جزئیاتش زیاد و خوب بود
و برعکس اصلا هم حضرت مریم نبود (اونقدر که شما نگرانش هستید....)نگران نباشید خانوم معلم جان :*

چرا توی خونه روسری سرش می کنه ؟ (این واسم سواله)

یک نکته ی جالب:
اغلب شخصیتا قد بلند تشریف دارند 
هعییییییییییییییی
یعنی ما با 160 سانت قد دنیا رو کوتاه می بینیم؟ :)
۲۵ دی ۹۳ ، ۱۴:۵۴ خانم معلم
سلام نگار جان . وظیفه بود . بالاخره بچه ها همه به نوعی زحمت کارگاه رو کشیدن نوبتی هم باشه نوبت من بود . 

اما تیپ مدیترانه ای میشه به قد متوسط چشم و موی تیره و پوست گندمی اشاره کرد با پیشانی بلند و بینی قلمی 
اشکالاتی که دبیر وارد دونسته بودن تصحیح شد . مهارت در آشپزی هم فکر کنم روتن شناختی باشه .

بله . همه ی ماه ها مثلا پنجم هر ماه روضه خون داره و دوستانشون و همسایه ها میدونن و میان خونه شون . روزهای جشن مولودی میخونن و بقیه روزها بنا به موقعیت روضه و احکام گفته میشه .( این یه عادت قدیمی میون خانم های مذهبی قدیمیه خیلی جاها هنوز هم هست مخصوصا در تهران و شهر ری من خیلی دیدم )
بله توی خونه بین بچه ها و مادر بحث هست منتها پدر خانواده چون اکثرا مسافرته و مسئولیت رو به مادر داده خیلی در این بحث ها شرکت نمی کنه و با روضه هم مشکلی نداره . کلا خیلی زنش رو قبول داره و عاشقانه همدیگه رو دوست دارند . انقدر که بچه ها شاید از بچگی از ترس پدر هم که شده روزهایی که نیست جرات کوچکترین اعتراضی به مادر رو برای هر چیزی نداشتند . البته طاهره خانم خودش هم خیلی با دیسیپلینه !
منظورت از دیالوگ ها رو متوجه نشدم ! 
روسری سر کردنش رو از خونه ی پدری عادت داشته . بچه ی شماله و پدرش خیلی مقید و مذهبی بود و چون قدیما شمال در و پیکر درست و حسابی نداشتن زنها و دخترها همیشه با روسری بودند و دیگه اینکه سر کردن روسری جلوی پدر هم نوعی ادب محسوب میشده و این اخلاق رو با خودش به منزل شوهر آورده و حالا به شکل یه عادت در اومده بچه ها هم عادت دارن به این موضوع . وقتی روسریش رو بر میداره حس میکنه لخته ! 

خانواده ی پدری و مادری شون قد بلند بودند . شش فرزند بودند سه دختر و سه پسر . سه پسر فوت کردند در ایام نوجوانی و سه خواهر هر سه قد بلندند . طاهره خانم فرزند ششم خانواده و سوگلی پدر ومادر بود . 
خب پس با این اوصاف آقاشون همچینم آدم لاقیدی نیست و حتی میگید خانومشو قبول داره..فوقش اینه که اگه قبولش نداره، جنگ و دعوا راه نمی اندازه و کوتاه میاد :)
پس چرا می گید دوتا از بچه هاش ب باباشون رفتن؟ (من فک می کنم توی خونواده هایی که پدر به مادر احترام میذاره ، بچه ها خیلی باید به مادر احترامشون بیش از این حرفا باشه..نه؟)

منظورم از دیالوگا این بود که دیالوگا خیلی روان هستند و قابل فهم چرا دیگرا نمی فهمند؟ :)


۲۵ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۲ خانم معلم
خب پدر عقاید خودش رو داره . معمولا راننده جماعت فکر می کنن دین از سیاست جداست . برای همین دو تا از بچه ها مثل پدر فکر میکنن . 

منظورت زمانیه که حرفی میزنه بقیه متوجه نمیشن ؟ 
زمانی که به بچه هاش چیزی میگه حرف گوش نمیدن و کار خودشون رو میکنن یا توی مسجد یا جاهای دیگه از حرف ناشنوی دیگران اینو میگه ...
می تونم اینجوری فرض کنم که یه علت اینکه دختر کوچیکش به حجاب پای بند نیس
فعالیت زیاد مادرشه؟
اینکه سرش گرمه کارای مختلفه و ارتباط و تاثیر گذاریش روی دخترش کمتره؟
سلام
و تشکر ویژه بابت زحماتی که متقبل شدید.خدا خیرتان دهاد

-بعد فیزیکیش یه جوریه: شماره کفش برا خانمی که 170 قد داره نمیتونه 39 باشه..حداقل 40ه...حالا مهم نیست این چیزا اما گفتیم دیگه!

-تیپ مدیترانه ای چه مدلیه برا حاج خانوم قصه؟!

-با شوهرش مشکلی ندارند؟!اون صراط مستقیم راست نمیشه و این یکی جزییات دین رو انجام میده!مخالفتی از جانب شوهرش نیست؟!

-وقتی به رنگ سبز علاقه داره از نظر روانشناسی میتونه دیرتر عصبی بشه.
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۱:۲۹ خانم معلم
به نگار : یکی از دلایلش فاصله ستی بین شونه و یکی دیگه تاثیر دوستان .مثل خیلی از دخترای الان که نظراتشون با خانواده سنتی فرق میکنه. البته بیرون بودن مادر هم بی تاثیر نیست .

ماه سیه جان . همه برای کارگاه کاری انجام دادند نوبتی هم باشه نوبت من بود کار کوچکی انجام بدم . از قرار معلوم ناقص هم شده . نظرات دبیر رو نگذاشتم .
تیپ مدیترانه ای رو توضیح دادم . کفشش هم میتونه 39 باشه داشتیم چنین مواردی ولی بخاطر شما تغییرش میدیم .
خب اول زندگی که مشکل سیاسی نبود . اونام عاشق هم بودن . پا رو دمش بزارن عصبی میشه . ولی رنگ سبز رو هم دوست داره دیگه شاید یه وقتی که عصبی بوده رنگ سبز بهش آرامش داده (:
۲۶ دی ۹۳ ، ۱۱:۵۷ خانومـِ میمـ

سلام خانوم معلم جان . منم به نوبه ی خودم تشکر میکنم و عذر خواهی بابت تاخیرم .

 

خب می خواستم یکم راجب رابطه ش با همسرش توضیح بدین که در جواب نگار فرمودین .

 

اما روسری سر کردنش تو خونه هنوز برام هضم نشده ، با توجه به اینکه به ظاهرش هم خیلی اهمیت میده .

۲۶ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۹ کتابدار کارگاه
سلام بر خانوم میم عزیز 

روسری سر کردنش رو طبق یه عادت قدیمی توضیح دادم اما به ظاهرش اهمیت میده در مورد لباس پوشیدنشه که هم سعی میکنه مرتب باشه و هم ترکیب رنگها رو رعایت کنه و شلم شوربا تن ش نکنه . از این جهت گفتم مثلا روسری همرنگ لباسش و توی این مایه ها که به هم بیان ... 
خب خانوم معلم
یعنی طاهره خانوم روی دختر کوچیکش و دوستاش حساسیت خرج نکرده از اول؟(اینکه ببینه دوستاش کیان؟ خونوادشون کیه؟ چه تیپی هستن؟)


۲۶ دی ۹۳ ، ۲۳:۵۶ خانم معلم
چرا . کلا تمام کارهای مدرسه و جلساتشون رو طاهره خانم رفته ولی دیگه سر دختر اخری مشاورایی که دعوت می شدن مدرسه میگفتن به بچه هاتون سخت نگیرین بفهمینشون . اونا از یه نسل دیگه هستن و خودش هم متوجه اعتراضات دختر کوچکش از بچگی بود . لاک می خواست .مدل روسریش و بیرون گذاشتن موهاش رو جلوی اینه میدید . بچه که بود براش کاراش بامزه بود ولی وقتی ابتدایی رفت مخالف چادر سر کردنش بود اونم مخالفت نکرد .راهنمایی بدتر و یاغی تر شد . دبیرستان و دانشگاه دیگه حرف همو نمی فهنیدن . تنها چیزی که بود رعایت احترام بزرگتر و کوچکتری بود که در خونه حاکم بود .البته دختر بدی نیست ولی فکر نمیکنه رعایت حجاب مشکل اصلی مردم باشه .
هعیی
خانوم معلم!
یعنی بچه اگه لاک بخواد باید مقابل آرمانها بایسته؟:( 
ما در کودکیمان فراتر از لاک می خواستیم :)))

اختلاف سنی بچه هاش زیاده؟(از این آدمها هست که اصرار داشته باشه دخترش زود ازدواج کنه؟ از این جهت میگم که دعواشون سر حجابه فقط؟ یا ریشه ای و کلا باهم فرق داره نظرشون؟
تاحالا از مامانش نخواسته ماهواره بخرن؟ اصلا ماهواره دارن؟)
۲۹ دی ۹۳ ، ۰۲:۱۳ خانم معلم
نگار جان بچه هاش : پسرش متولد 46 ، دختر بزرگش متولد 49 ، پسر دومش متولد 54 و دختر آخری متولد 60 
دخترش الان سی سالشه و هنوز مجرده . با توجه به اختلاف سن شون دیدگاه هاشون هم متفاوته . دختر قبلیش زود ازدواج کرد ولی این اخریه آرمان خواهیش زیاده و از اونایی که به سگگ کفش خواستگار هم گیر میده . برای طاهره خانم این طرز فکر بیگانه است چون ایمان براش مهمه . 
ماهواره ندارن . چون پسر دومش مذهبیه و داره دکتراشو می گیره و در شرف ازدواجه . دختر کوچیکه هم ارشد علوم تغذیه داره و توی بیمارستان به عنوان کارشناس تغذیه کار میکنه . محیط کار و دانشگاه باعث شده نظرش با خانواده اش از نظر سیاسی فرق کنه ولی بی دین و ایمان نیست . بزارش تو دسته اصلاح طلب ها ی روشنفکر ((: 
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۳۰ بانوی نقره ای

سلام خانم معلم جان

من هر چی فکر کردم چیز جدیدی غیر از اونایی که دوستان گفتند راجع به شخصیت شما به نظرم نرسید. شرمنده

سلام بانو جان
اشکالی نداره طاهره خانم خوشحالم میشه ایرادی نداشته باشه ((:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی