کتابخانه کارگاه داستان نویسی

ورود با کارت عضویت الزامی است

کتابخانه کارگاه داستان نویسی

ورود با کارت عضویت الزامی است

کتابخانه کارگاه داستان نویسی

بسم الله

آمده ایم اینجا تا هرچه برایمان و برایتان مقدور باشد ، کتاب هایمان را بتکانیم و چند قفسه ی مشترک بسازیم...


شخصیت خانم ف- الف

سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۲۰ ق.ظ

لینک شخصیت خانم امیدی 1 


لینک شخصیت خانم امیدی 2 


ان شا الله در اولین فرصت عکس پیتزای خانواده و سبزیجاتشون رو خواهیم گذاشت .


درون مایه : خانواده بهترین معلم برای نماز 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۲۳
کتابدار کارگاه

نظرات  (۱۰)

۲۳ دی ۹۳ ، ۱۲:۳۹ خانم معلم
سلام 

ترجیح میدین کدوم شخصیتتون بررسی بشه ؟
۲۳ دی ۹۳ ، ۲۰:۳۶ بانوی نقره ای

سلام

چرا شما دو شخصیت رو معرفی کردین؟

یاسر تو دانشگاه آزاد درس میخونه یا سراسری؟ با وجود کار پدرش که کارمنده به نظر نمیرسه وضع مالی چندان خوبی داشته باشن و در این صورت هزینه 5 سال درس خوندن اونم برای رشته مدیریت باید برای خانواده اذیت کننده باشه.درسته خدش تو داروخانه کار میکنه که به قول دبیر بدون مدرک لیسانس یکم عجیبه اما کلا فکر نمیکنم خیلی پولی در بیاره.

بعدم با وجود اینکه بیست و هشت سالشه چند سال پشت کنکور بوده؟ کلا نخبه ایه برا خودش!!

فرشته بیچاره با وجود اینکه دیسک داره چه جوری تموم خریدهای خونه رو انجام میده؟کلا فکر کنم زیاد سلامت نیست خیلی که چاقه و جویدن یخ هم نشونه کم خونیه.

۲۵ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۳ خانم معلم
سلام عزیزم 

امیدوارم مشکل اینترنتتون حل بشه زودتر.
اما در مورد یاسر ، پسر 28 ساله ای که کارشناسیش رو تموم نکرده هنوز یعنی دیر وارد دانشگاه شده ؟
علت عدم ارتباطش با جنس مخالف ، عدم برقراری ارتباط بخاطر همون اعتماد بنفس پایینشه . یعنی میترسه باهاشون حرف بزنه و نظر بده ، درسته ؟
این جور آدمها خیلی ایده آل فکر میکنن و اتفاقا فکر میکنن خیلی با استعدادن و کسی نیست کشفشون کنه . 
بخاطر این عدم اعتماد بنفس ، وابسته به حرف دیگران میشن . یعنی جذب کسی میشن که فکر میکنن از خودشون بهتره . حالا ممکنه در خانواده کسی باشه یا یکی از دوستان .
راجع به خانواده ش چه نظری داره ؟ 
خنده های عصبی میکنه یعنی چی؟ و چرا ؟
شش انگشتی بودنش باعث تمسخرش شده و همین اعتماد بنفسش رو پایین آورده ؟ 
توی درس و مدرسه چطور بوده ؟ 
از نوع برخوردهاش بیشتر بگین . از خانواده اش و دوستانش ... 

در مورد اون فرشته خانم وزن 180 درسته یا 80 ؟! یعنی با وزن 180 میتونه راه بره ؟!! به احتمال یقین اشتباه کردین توی تایپ . اما وزن 80 هم تقریبا نشون میده باید چاق باشه با قد 165 . اینو میزارم برای بعدا بررسی کنم . (:
۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۰ فــ . الف
سلام. من با توجه به اینکه استاد گفتن درونمایه با این شخصیت زاویه خوبی ایجاد می کنه ترجیح میدم شخصیت فرشته بررسی بشه.
در مورد وزن هم اشتباه تایپی بوده. وزن 80. به هر حال نسبت به قدش تپل تره.
خریدهای خونه رو خودش انجام میده هم به خاطر تمایل به همون حس استقلال و هم اینکه یه فاصله ای بین خودش و شوهرش وجود داره که باعث میشه اینجور موارد رو انفرادی انجام بده.
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۱۶ طاهر حسینی
درباره‌ی فرشته:
 ببخشید شغل آزاد یعنی چی؟ (صرفا جهت کنجکاوی)
با توجه به درون مایه تون فکر کنم بد نباشه یک نگاهی به شخصیت پدر و مادر خودش و چگونگی تربیتشون داشته باشیم
سلام
من با پیشنهاد آقای صفایی موافقم....خیلی پیشینه تربیتی خودش مهمه...
من تونستم ارتباط برقرار کنم با همچین شخصیت و مصداقشم اتفاقا به ذهنم متبادر شد...اما رمان خوندن یه کم نچسبه
چرا رمان میخونه؟!چه نوع رمانایی میخونه؟!

۲۷ دی ۹۳ ، ۲۲:۱۷ خانومـِ میمـ

سلام .

به شخصه شش انگشتی بودن یاسر رو خیلی دوست داشتم :)))

 

فرشته خانوم :

به نظر میاد خواهر کوچیکترش باید آدم موفقی از لحاظ اجتماعی و شغلی باشه که الان هم بهش حسودی می کنه .

چرا وقتی خودش نسبت به نماز سهل انگاره  نگران نماز نخوندن دخترش شده ؟!

۲۷ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۳ فــ . الف
شغل آزاد : فروش شیرآلات ساختمانی و مصالح بهداشتی ( از اونا که وان و آینه دستشویی میفروشن! ) شوهرش از خودش 8سال بزرگتره. دیپلمه.

خانواده ی خود فرشته سنتی دین دار محسوب میشن. البته الان که مادرش فوت کرده. اما کلا اهل نماز و روزه بودن بر طبق سنت و رسوم قدیمی شون. اعتقاد عالمانه ای نداشتن. مثل خیلی از نسل های قدیم. به آبروشون بیشتر از پایبندی واقعی بچه هاشون اهمیت می دادن. مثلا احتمالش هست که پدرش هم توی سن های بالاتر به نماز صبح مقید شده باشه. بیشتر ترس پدر و مادرش از بچه هاشون هم از خروجی شون توی جامعه بوده . که نکنه یک وقت خلاف عرف رفتار کنن. آدمای دگمی نبودن در عین حال. ساده بودن و ممکن بود یه سری چیزا رو اصلا جدی نگیرن. مثل اینکه واقعا بچه هاشون چقدر اعتقادات محکمی دارن یا چطور زندگی می کنن. وضع مالی معمولی رو به پایینی هم داشتن. پدرش یه بنای ساده بیشتر نبود. مسن تر هم که شد یه مغازه ی خواروبار فروشی زد. مادرش دو سال پیش فوت کرد. در یک جمله می تونم بگم خودرو بزرگ شده با یه سری خطوط قرمزی که صرفا آبرویی و ترس از حرف مردم بود نه دین.

رمان ایرانی میخونه . از این عشقی آبکیا.. مودب پور و فهیمه رحیمی و امثالهم..
کتابای روانشناسی و ... رو تحت جو ماهواره دست میگیره . که ینی نگرانیش رو بابت بچه هاش کمی جبران کنه. اما میبینه که اون روشا دیگه جواب نمیده.

نگرانیش رو بابت بچه هاش میام می گم..
۲۹ دی ۹۳ ، ۰۱:۵۷ خانم معلم
سلام 
خب در مورد خواهر و برادراش و طرز تفکر اونا هم بگین . بچه ی چندم خانواده است و در خانواده جایگاهش چطور بوده ؟ شوهرش رو دوست داشته یا بنا بر مصالحی ازدواج کرده مخصوصا که قدیم تر ها باب نبوده دختر با فوق دیپلم اونم شیمی با یه دیپلمه ازدواج کنه . آیا داشتن ثروت براش مهمتر از پول بوده ؟ با توجه به اینکه نباید از نظر مالی مشکلی داشته باشند صرفه جویی رو در خانواده باید یاد گرفته باشه پس به وضع خانوادگی و مادرش بر می گرده . علت عصبی بودنش چیه ؟ از چی ناراضیه ؟ اختلاف بین شوهرش و خودش به چی بر می گرده ؟ از نظر فیزیکی از خودش راضیه ؟ 
چرا با وجودیکه اعتقادات مذهبی محکمی نداره ولی حجابشو رعایت می کنه ؟ این باید یه باوری داشته باشه تو ذهنش که اهل رعایته ... کلا فکر میکنه آیا زندگیش به هدر رفته و نه در خونه ی پدری و نه در خونه ی شوهر بهش بها داده نشده ؟
درباره ی فرشته:
 3تا بچه بودن. یه برادر بزرگتر، بعد خودش و با اختلاف سنی 2سال هم خواهرش. 
خواهرش رو نسبت به خودش آدم موفق تر و عاقل تری می دونه. همیشه از اینکه حس می کرده خواهرش تمرکزش روی زندگی و مدیریت و اخلاقش بهتره حرص میخورده در درون. بخش عظیمی از دلیل دانشگاه رفتنش هم به همین علت بوده. نمیخواسته از اون عقب بیفته و در واقع دوست داشته تمام تلاشش رو بکنه. البته تلاش هاش همیشه در حد ظواهر بوده. هیچ وقت به این فکر نکرده که اخلاقش رو بهتر کنه.
دانشگاه میره اما زود ازدواج می کنه و به همین خاطر دیگه ادامه نمیده. ازدواجش با خواست خودش بوده. میخواسته یه جورایی به موفقیت بیشتری برسه.
نگفتم با شوهرش اختلاف داره. درواقع با هم هیچ وقت رفاقت نداشتن و همین باعث شده کم کم فاصله ی عاطفی ایجاد شه و زندگی روتین پیش بره.
این که حجاب رو تا حدی رعایت میکنه و نگران نماز نخوندن دخترشه مخالف با عقایدش نیست. چون نگفتم آدم بی قیدیه. فقط هر چی اعتقاد داره رو همینجوری یلخی پذیرفته.تحت جو خانواده. عادت کرده. به همینم راضیه. واسه همین نمازش یکی در میونه. ولی توقع نداشته که دخترش کلا از اصل مخالفت بکنه. وقتی میبینه به حجاب اهمیتی نمیده و با همین سن رفتارهای نگران کننده ای رو (مثل دخترای امروزی) داره نمیتونه درباره ی نماز هم باهاش بحث کنه. در واقع هنوز به نقش تربیتی نماز پی نبرده و فقط میبینه که بچه هاش با خدا ارتباطی برقرار نکردن تا حالا و درکی ازش ندارن و خرده عبادت های پدر و مادرش رو هم قبول نمی کنن. بابت دخترش نگران تره چون توی خانواده ی خودش هم به دختر سختگیری بیشتری میکردن. از این بابت فکر میکنه خیالش بابت پسرش وقتی بزرگ شد راحت تره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی