کتابخانه کارگاه داستان نویسی

ورود با کارت عضویت الزامی است

کتابخانه کارگاه داستان نویسی

ورود با کارت عضویت الزامی است

کتابخانه کارگاه داستان نویسی

بسم الله

آمده ایم اینجا تا هرچه برایمان و برایتان مقدور باشد ، کتاب هایمان را بتکانیم و چند قفسه ی مشترک بسازیم...


شخصیت آقای شهاب

سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ق.ظ

فیزیکی

اجتماعی

روان شناختی

سجاد / 18 ساله / خیلی لاغر و قد بلند / موهای مجعد مشکی / ته ریش ناقص

پدرش 8 سال قبل مرده

فرزند ارشد خانواده

شاگرد میوه فروشی

14 ساعت کار در روز

ترک تحصیل

دوست کم دارد.

اولویت اول

کم حرف / کاری به کار کسی ندارد / از نامردی متنفر است / اولویت در هر کار جلب رضایت مادر / کمی فیلسوف مآب

دوست داره هیکل عضلانی داشته باشه اما پول باشگاه نداره

گاهی مواقع موقع کار با میوه ها حرف میزند .

تنها سرگرمی فوتبال آخر شب توی کوچه

فکر میکند مرد خانواده وقت برای عشق و عاشقی ندارد .

توی فوتبال دروازه بان

 

درون مایه : کنار رفتن حجاب ها در نماز با کیفیت 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۲۳
کتابدار کارگاه

نظرات  (۳۱)

۲۳ دی ۹۳ ، ۱۳:۳۶ خانم معلم
سلام 
آقای علوی از اهل نماز بودن یا نبودنش اصلا حرفی نزدین . از اینکه رابطه اش با خدا چطوریه . کلا از شخصیتتون من فقط برداشت کردم پسر مسئولیت پذیریه و روابط اجتماعی احتمالا ضعیفی داره بخاطر دوستهای کمی که داره . حتی دروازه بان بودنش هم یه جور شاید کمتر اونو در معرض ارتباط قرار میده . به تشکیل زندگی فکر میکنه منتها چون موقعیتش رو نداره فکر میکنه به خودش بگه مرد خانواده وقتی برای عشق و عاشقی نداره ...
کمی بیشتر توضیح بدین راجع به شخصیتتون خیلی کم از خصوصیاتش حرف زدین . بچه ای که از ده سالگی سرپرست خانواده بوده به نظرم با توجه به میوه فروش بودنش و در معرض مستقیم با مردم قرار داشتنش باید کسی باشه که بتونه ارتباط برقرار کنه مگه در خودش نقصی ببینه که کم حرفه .
فیلسوف مآب بودنش رو هم با مثال توضیح بدین یعنی چطوری ؟ 
سلام
آقای علوی
دروازه بان بودنش فک کنم توی اجتماعی سطح یک یا 2 باشه (دبیر البته باید بگه که 2 یا 1)
یه سوال حاشیه ای
رابطه اش با صاحب میوه فروشی چطوره؟
(یعنی منظورم اینه که میوه فروش از داشتن این شاگرد کم حرف ناراحت نیس؟ مثلا بهش بگه بعد این 8 سال هنوز یاد نگرفتی که بازارگرمی کنی و  این حرفا؟)
به نظرتون شخصیتتون ادامه تحصیلو دوس داشته و سرکوب شده ؟(مثلا این آرزوی سرکوب شده درونش وجود داره که کاش ادامه میدادم و فلان درسو یاد می گرفتم ؟ اینکه روح فیلسوف مآبش تشنه ی دانش هس؟)

فک کنم این فیلسوف مآب بودنش رو قرار دادین که به نماز و درونمایه تون ربط پیدا کنه...نه؟


یه سوال  :
آخر شبهام مگه توی کوچه فوتبال بازی می کنن؟(البته این قضیه واسه من که دختر هستم عجیبه ولی در کل معمولا دیدم ک بعد از ظهر باشه یا فوقش 9-10 شب..از اون به بعدش همسایه ها اعتراض نمی کنن که سروصدا و اینا؟؟؟؟؟؟؟؟)

۲۵ دی ۹۳ ، ۲۱:۳۱ شهاب علوی
سلام
سرکار خانم معلم :بله خصوصیاتش کم گفته شده. اهل نماز هست. اتفاقا خیلی به نمازش اهمیت میده. راجع به کم حرف بودنش، دلیلش کم بود اعتماد به نفس نیست.  از حرف زدن زیاد ،خوشش نمیاد.  به نظرش آدم پر حرف آدم احمقه. فیلسوف مآب بودنش اینه که راجع به همه چیز خیلی اساسی فکر میکنه. دلیلش و چراییش. 
 

سرکار خانم نگار: بله دروازه بان بودنش توی ستون اشتباهیه. البته به گفته جناب دبیر بهتره کلا این بخش فوتبال و دروازه  بانی رو حذف کنم.  صاحب میوه فروشی اتفاقا بیشتر برای  این که سرش تو لاک خودشه دوسش داره.. و چون ازش مشتری مداری نمیخواد. بیشتر از زور بازوش استفاده می کنه. 
اون اوایل که مجبور به ترک تحصیل شده چرا . اما حالا خودش فکر میکنه این طوری بیشتر از چهار چوب آزاده. 
بله فیلسوف مآب بودنش برای همینه. که امیدوارم به درد بخوره. 
حقیقتا من خودم اهل فوتبال تو کوچه نبودم. برای همین به نظرم بهتره کلا حذف کنم اون بخش رو.

ممنون.
سلام
ممنون بابت پاسخ
من فک کردم آدم خیلی لاغره اینجور که شما میگید باید آدم زورمند و هیکلی باشه (منظورم الزاما چاق نیست..چون بعضی چاق ها پفکی هستند..ولی کاش یه ذره بیشتر توضیح می دادین در مورد ظاهرش...با توجه به توقع فروشنده میگم)

صاحب کارش متوجه حرف زدنش با میوه ها نشده؟ 

با میوه ها در چه مورد حرف میزنه؟(یعنی حرف زدنش ناشی از نداشتن همدم و همزبونه یا اینکه تفکرات فلسفی شو واسش میگه؟)

اینکه میگید کاری به کار کسی نداره یعنی مثلا اگه توی یه موقعیت آدمی رو ببینه که نیاز به کمک داره، کمکش می کنه؟ یا مثلا اگه بین فروشنده و خریدار دعوا بشه، پادرمیونی می کنه؟)

به دبیر:
شما بخش مربوط به آقای علوی رو در هایک به صورت خصوصی فرمودین، و در فایل اصلاحات گفتید: همونا که تو هایک گفتم بهت!
ما الان از علم غیب نداشتمون استفاده کنیم؟ :-)

۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۰۵ شهاب علوی
بله خیلی لاغره.  قدش حدودا صد و نود  و وزنش حدودا شصت و نه کیلو . ولی زور بازو خوبی داره.
چرا متوجه شده. اما نه اینکه چی میگه.
تفکرات فلسفیش رو به اونا میگه. با میوه ها حرف میزنه چون به نظرش هر آدمی نمیفهمه چی میگه.
ازش بخوان کمک میکنه. یا اگه کاری باشه که کسی دور و اطرافش نباشه انجام میده. 
نه پا درمیونی نمیکنه. 
پس یه جور غرور داره که میگه تو خیلی میفهمی بقیه نه!
این غرور باعث عدم ارتباطش با بقیه شده

در مورد آیندش برنامه ریزی خاصی نداره؟

قبلا نامردی دیده؟
۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۲۷ شهاب علوی
نه نامردی ندیده
نمیتونه برنامه خاصی داشته باشه
فعلا وقف خانواده ش شده.
غرور نداره . تجربه بهش ثابت کرده بقیه حرفشو نمیفهمن
منظورم از برنامه ی خاص همین ک میگید خودشو وقف خانوادش کرده دیگه
یعنی مثلا
دوست داره آینده پیشرفت کنه؟
چجوری؟
چی کار کنه؟
صاحب میوه فروشی بزرگی بشه؟
بره ادامه تحصیل بده یا هرچی؟
تکلیفش با بعدها چیه؟
سن 18 معمولا این دغدغه ها رو ایجاد می کنه
۲۵ دی ۹۳ ، ۲۳:۵۸ خانومـِ میمـ

سلامـ!

تناقضی نداشت در شخصیت اما کمی مبسوط تر شاید باید می بود (همان ایرادی که در شخصیت سازی بنده هم هست البته)

و اما با توجه به درونمایه معلومه که شخصیت باید زمینه ی مذهبی داشته باشه که هیچ توضیحی درباره ش ندادین .

در کل شخصیت جالبی بود

با اجازه آقای علوی
خانوم میم جان من فک کنم همین گزاره ها که ایشون گفتند که اهل نمازه و جلب رضایت مادر براش مهمه خودش نشون دهنده ی مذهبی بودنش باشه
ضمن اینکه پس زمینه ی فیلسوف مآب بودنش هم به مذهب گرا بودنش می تونه کمک کنه
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۱۰ شهاب علوی
هیچ تصوری از آینده خودش نداره . حتی یک سال بعد . بیشتر آینده خانواده براش مهمه. آسایش مادرش و خواهر و برادرش.
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۱۸ شهاب علوی
سر کار خانم میم حق با شماست راجع به بسط بیشتر. 
و راجع به مذهبی بودن به نظرم با توجه به درونمایه واضح بود که مذهبی هست یا نه
خب ببخشید انقدر می پرسم
یعنی همون اسایش مادر و خواهر و برادرش ایشون رو به فکر ننداخته که فلان کارو بکنم یا بهمان کار؟
یعنی در حال موجود غرق شده؟(دوز فلسفیش بالاستاااا)
۲۶ دی ۹۳ ، ۰۰:۲۶ شهاب علوی
بله غرق شده
باتشکر

آقای علوی اگه میشه برای شخصیت باقی دوستان هم نظر بگذارید..همچون هایک که فعال بودید
سلام
باوجود اطلاعات کمی که وجود داشت و کامنتای قبلی که هنوز نخوندم
نظرات بنده:
-پسر 18 ساله که 14 ساعت کار میکنه شب ها حالی براش میمونه که بره فوتبال؟!
-کجا زندگی میکنه؟!(شهر و موقعیت خانه)
-فیلسوف مابانه رو شفاف تر کنید!

۲۶ دی ۹۳ ، ۰۱:۰۰ شهاب علوی
سرکار خانم ماه سیه راجع به فوتبال و فلسفه توضیح داده شده
راجع به موقعیت زندگی هم، توی یک خونه کوچیک اجاره ای، تو مشهد زندگی میکنه. محله ای که طبیعتا محله مرفه نشین نیست.

سرکار خانم نگار چشم در اولین فرصت
۲۶ دی ۹۳ ، ۱۰:۱۱ پلڪــــ شیشـہ اے
سلام علیکم

این طور که می فرمایید فیلسوف معاب هست و به چرای کارهاش فکر می کنه ---> ی جورایی آدم اهل فکریه --> پس چه جوریه که راجع به آینده اش دیدی نداره؟! بعد با این طرز تفکر بهش نمیاد که به ی شاگرد میوه فروش بودن راضی باشه یا بشه ...

به نظرم شخصیت جالبیه 
۲۶ دی ۹۳ ، ۱۰:۲۵ شهاب علوی
بله اهل فکره. آینده خودش براش مهم نیست که بهش فکر کنه. راجع به خانواده ش  هم به خاطر تحصیلاتش فعلا نمیتونه روی شغلی بهتر از این حساب کنه. به نظرش سطح  اجتماعی شغل مهم نیست. همین که حلاله کافیه
خانم سلطانی جان
شخصیت ایشون دچار دیدگاه ها و غرقه شدن در امور فلسفی و چیستی و چرایی های موجود در جهان اطرافشه...به آینده نگاه نمی کنه چون این فلسفه بافی ها براش خیلی خیلی شیرین تر هستن
۲۶ دی ۹۳ ، ۱۱:۱۶ شهاب علوی
در واقع این فلسفه بافی ها براش شیرین نیستن
اما بلد نیست جور دیگه ای به دنیا فکر کنه.
سجاد خیال باف نیست. اتفاقا واقع گراست. این افکار رو تخیل نمیکنه. داره به اصل چیز هایی میرسه که خیلی از مردم متوجه نیستن. برای همین کسی حرفش رو نمیفهمه
۲۶ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۰ پلڪــــ شیشـہ اے
آهان . تشکر
نه آقای علوی
مقصودم تخیل نیست
اما اینکه غرق بشه توی تفکرات فلسفیش
به نظرم نباید براش شیرین نباشه یعنی مقصودم اینه که اینم یه مدل فکر کردنه (باتوجه به حرف خودتون) ولی چون واقع گرایانه هست لزوما غیر شیرین و بدون لذت نیست براش(حداقل غرق شدنش که اینو میگه..چون همه آدمها که غرق توی تفکر نمیشن که...این لذت همراهشه که غرق میشه ضمن اینکه این لذت چیز بدی هم نیست چون باعث فهمیدن بیشتر و بیشترش میشه و اینجوری هی طرف رو تشنه تر می کنه)

حالا یه نکته:
این آقا سجاد، چقدر برای فهم و تفکراتش درستی قائله؟
یعنی می خوام بگم مطمئنه که درسته؟
تاحالا شده به این فکر کنه که با یه آدم صاحب نظر و دارای علم عقایدشو مطرح کنه که بدونه درسته یا غلط؟ کجاهاش درسته کجاهاش غلط؟
چون سرش که خیلی شلوغه، ارتباطشم با آدمها محدوده حالا باید دید چقدر به مفاهیم ذهنیش ایمان داره؟
چقدر خودشو قبول داره؟
و ضمنا شما فرمودین اینکه ارتباطاتش محدوده از اینه که آدما نمی فهمنش
اگه کسی رو ببینه که حس کنه حرفاشو می فهمه میره سمتش؟
۲۶ دی ۹۳ ، ۱۲:۰۱ خانومـِ میمـ
اما به نظرم یکم خیال باف هم باید باشه قاعدتا ، با توجه به اینکه با میوه ها حرف میزنه .
۲۶ دی ۹۳ ، ۲۲:۰۹ خانم معلم
سلام
فکر کنم سجاد خان یه پیش زمینه برای این نوع طرز تفکر و سبک زندگی داشته باشه . پسر 14 ساله ای که مسیولیت خانواده را بر عهده میگیره و یهویی مرد خانواده میشه و دید مذهبی داره و حلال و حروم اهمیت داره براش یه زیر بنای مذهبی داره . پدرش چطور ادمی بوده و نماز با کیفیت رو در چه نوع نمازی میدونه؟
۲۶ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۴ بانوی نقره ای

سلام 

با وجود اینکه پدر سجاد 8 سال قبل مرده و با مادرش زندگی میکنه مادرش باید خیلی رو عقاید مذهبی پسرش کار کرده باشه و براش وقت گذاشته باشه که سجاد شخصیتی اینچنین مذهبی و پایبند و مسئولیت پذیر پیدا کرده .میشه راجع به مادرش برامون بیشتر بگین چه جوری روی سجاد کار کرده و رابطه اش با پسرش چه جوریه و کلا کدوم ویژگی اش باعث شده سجاد انقدر بهش احترام بذاره و براش اهمیت پیدا کنه؟

ممنون میشم اگر کامنت توضیح فلسفه و فوتبال رو در اختیارم قرار بدهید!
سلام 

سرکار خانم ماه سیه اولین کامنتی که با اسم بنده س توش توضیح داده شده.
سرکار خانم بانوی نقره ای
مادرش یک زن به شدت اخلاق گراست. دانسته های مذهبی ش مرهون شوهرشه. اما به همون ها خیلی پایبنده. مثل خود سجاد کم حرفه. با سجاد مثل یک مرد رفتار کرده و در عمل درست  و غلط رو نشونش میده. مادرش همیشه براشاسوه صبره. این یکی از دلایل احترامشه
سرکار خانم معلم
پدرش  شغل عادی داشته. کارگر ساختمانی بوده. به لحاظ اعتقادی مرد محکمی بوده.  پا منبری و اهل موعظه. 

به نظرش نماز با کیفیت نمازیه که موقع تکبیره الاحرامش  از هر چیزی غیر از خدا کنده بشه.
سر کار خانم میم
همه ما تا حدی خیالباف هستیم. منظور بنده خیالبافی های بچه گانه بود. حق با شماست.

سرکار خانم نگار

فکر کردن براش شیرین هست اما فقط به خاطر این لذت و شیرینی فکر نمیکنه. 
درصد درستی ای که قایله نهایتا چهل درصده. 
بله اگه آدم اهل فنش رو پیدا کنه حتما میره سراغش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی