کتابخوانی تا بهاران (1)
سلام و خدا قوت به همه نویسندگان کارگاه :)
قبل از توضیح یک نکته مهم:
جناب دبیر فرمودند که شخصیت های داستانتان را جمع بندی بنمایید و برای ادامه پروژه آماده باشید. پس خواهشا هر کس یک جمع بندی برای خودش کامنت بگذارد.
قطعا همه ی ما که در حال و هوای داستان نویسی هستیم، تحت هیچ شرایطی داستان خواندن را کنار نمی گذاریم. تا بهار سال 94 حدود دوماهی وقت داریم. می خواستم درخواستی از همه داشته باشم. بیاییم تا بهار کتاب هایی را که می خوانیم برای یکدیگر به اشتراک بگذاریم. بیایید اینجا و بگویید که چه کتابی خواندید و چند خطی (حداقل دو خط ) نظرتان را راجع به کتاب بنویسید. فکر نمی کنم کار سختی باشد. در حد یک کامنت کوتاه است. می خواهم ببینم این جمع داستان نویس تا بهاران چندین کتاب را ورق می زنند. بسم الله.
اولین داوطلب این طرح خانم احلام :
از اول بهمن تا امروز این کتاب ها را خواندم:
1. گوساله سرگردان
نویسنده: مجید قیصری
نشر افق
93 صفحه
مجموعه چند داستان کوتاه بود که راجع به دفاع مقدس. کتاب خوبی بود. شلیک های چخوفی خوبی داشت کتاب :) از حاشیه ها و انسان هایی که جنگ را در گوشه کنار دیده بودند نقل ماجرا می کرد. و شاید برخی قضایای نگفته. کتاب همه اش نوعی نقالی بود. انگار کسی روبرویت نشسته باشد و با تو به گفتگو بپردازد و ماجرا نقل می کند. :)
2. پدران و پسران
نویسنده ایوان تورگنیف (روسی)
ترجمه مهری آهی
نشر ناهید
100 صفحه
تورگنیف در این کتاب از جدال دو نسل پیر و جوان (پدران و پسران) سخن گفته. به نظرم خیلی قوی به نظر نمی رسید ولی در مجموع قوی بود. گاهی خوب از موضوع خارج می شد.
3. داشتن و نداشتن
نویسنده: ارنست همینگوی (آمریکایی)
ترجمه: خجسته کیهان
نشر افق
277 صفحه
کتاب بسیار خوب و جذابی بود. وقایع نگاری و روایت خوب و جالبی داشت. دیالوگ هایی به جا در عین سادگی. در این کتاب کاملا حس می شد تجربه افزایی چقدر به کمک نویسنده آمده است.
4. ذیگر اسمت را عوض نکن
نویسنده: مجید قیصری
نشر چشمه
95 صفحه
کتاب خوب و جذابی بود. و کاملا خواننده را تا آخر می کشاند. انگار روش قیصری کلا شلیک چخوفی است.کل کتاب نامه های دو شخص است. هرچند ایرادی که به چشم می خورد این بود که زبان و دیالوگ دو فرد انگار با هم دیگر فرقی نداشت. فصل دیالوگ های ما را رعایت نکرده بودن خیلی :))) آخر داستان به حیرانی بدی میرسد آدم. :)
( می دانم توضیحات ناقص و حرفه ای نیست. جناب دبیر گفته اند خواندن حرفه ای را بهمان یاد خواهند داد. انشاالله)
پ.ن:
نمونه را دیدید دیگر. کار سختی که نبود؟ :)
این طرح اجباری نیست، بلکه قرار است گرم و پر لذت جلو برویم :)))